فَن برند ، مشاور برندسازی کسب و کارها

برندسازی بر اساس دانش مدیریت استراتژیک برند و طراحی برندهای کسب و کار

فَن برند ، مشاور برندسازی کسب و کارها

برندسازی بر اساس دانش مدیریت استراتژیک برند و طراحی برندهای کسب و کار

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سایمون سیک» ثبت شده است

۱. مردم در اعماقِ ذهن خود چه حس و ذهنیتی به برند شما دارند؟

سایمون سیک در تحقیقات جنجالی خودش دریافت که برندهای الهام بخش فکر ، عمل و با مخاطبین خود ارتباط درستی برقرار می کنند. پژوهش وی نشان داد که مردم کار شما را نمی خرند، بلکه آنها " دلیل" کار شما را می خرند !

سایون پیشنهاد می کند که هدف شما تجارت کردن با هرکس که به آنچه شما دارید نیست ، بلکه هدف تجارت کردن با افرادی است که به آنچه شما به آن "باور دارید" ، "باور دارند". وی با معرفی کشف خود به نام دایره طلایی به سه عامل مهم اشاره می کند که عمده سازمانها از لایه بیرونی به لایه درونی این دایره حرکت کرده و بیش از چرایی به چه چیزی ( کالا و وخدماتشان) تمرکز دارند ؛ یعنی نگاهی از بیرون به درون دایره طلایی ، کاری که دستاورد چندانی برایشان به ارمغان نمی آورد.

بنا برتحقیقات وی پرداخت به این موضوع در حوزه زیست شناسی است و نه روانشناسی است ؛ وی می گوید مغز انسان شبیه دایره طلایی بوده و به سه قسمت عمده تقسیم می شود که کاملا با دایره طلایی هم خوانی دارد. سطح بیرونی مغز یا نئوکرتکس با سطح چگونگی ها ( What) سروکار دارد و مسئول تمام افکار منطقی ، تحلیلی و زبان ماست .

بخش دوم ، مغز میانی است که مغز زیرین ما محسوب شده و مسئول احساسات ما مثل اعتماد ، وفاداری ، انگیزه ، باور و تمام رفتارهای انسانی و همه تصمیم گیری های ماست . این قسمت بیشتر با چراها (Why) سرو کار دارد.

وقتی سازمانها از بیرون به درون( چه چیز ها) با مردم ارتباط برقرار می کنندتا آنها مقدار زیادی از اطلاعات پیچیده مثل قابلیت و توانمندی سازمان ، مزایای محصول و خدمات ، اطلاعات و ارقام و غیره  را تحلیل کنند؛ البته این اطلاعات برانگیزاننده "رفتار "مخاطبین نیستند ؛  مردم می گویند ما واقعیت را می دانیم اما "حس خوبی به ما نمی دهد" ؛ چرا مردم از چنین فعلی استفاده می کنند و چنین واقعیتی وجود دارد ؟

سینک استدلال می کند که  مغز ما که تصمیم گیریهایمان را کنترل می کند ، زبان که در بخش بیرونی مغز یا نئو کرتکس است راکنترل نمی کند . این مطالب همه در مغز میانی ما اتقاق می افتد قمستی از مغز که کنترل کننده رفتار و تصمیم گیری اند و نه زبان و تحلیل اطلاعات . نکته کلیدی این است که مردم دلیل بسیاری از کارهایی را که انجام می دهند نمی دانند ؛ مردم به " دلیل کاری که سازمانها انجام می دهند" واکنش نشان میدهند.

چطور می توانید مردم را وا دارید که به شما رای دهند یا از شما چبزی بخرند و یا بخشی از چیزی  که شما انجام می دهید باشند ؟ این که سازمان "چه چیزی" دارند نمی تواند آنها را به تصمیم وا دارد؛ بلکه راز این موضوع در کارکرد مغز میانی نهفته است .

وقتی ما  از درون به بیرون( چرایی ) با جامعه ارتباط برقرار می کنیم ، مستقیما با آن قسمت از مغز ارتباط برقرار می کنیم که کنترل کننده رفتارند و پس از آن است که باید اجازه دهیم مردم ، ما و اطلاعات داده شده به آن ها را بررسی کنند و اینجاست که تصمیمات دلی از آن نشات می گیرد .سایمون سینک تاکید می کند که هدف این نیست که آنچه دارید را به کسانی که احتیاجی دارند بفروشید ، هدف این است که به کسانی که به آنچه "شما باور دارید" ، "باور دارند" بفروشید . هدف فقط استخدام کسانی نیست که به کار نیاز دارند؛ هدف این است که افرادی را استخدام کنید که به آنچه شما باور دارید ، باور داشته باشند؛ این جاست که با جان و دل برای شما کار خواهند کرد .

بنابراین چرایی و دلیل کسب و کارتان را به مردم بگویید تا بتوانید آن ها را به فکر کردن در مورد برند خودتان ترغیب کنید ؛ به تصمیم در مورد خودتان وا دارید و با زبان احساسشان با آنها سخن بگویید .

 جف بزوس معتقد است که " برند شما چیزی نیست مگر آنچه وقتی در اتاق نیستید ، مردم در مورد شما می گویند" . مدیر یک شرکت موفق دیگر می گوید: "مهم نیست شما در مورد برند شخصی‌تان چه فکری می‌کنید. مهم میزان جذابیت این برند در نگاه مردم است". در نتیجه اولین قدم در ساخت و طراحی و پیشرفت برند شما، نظر مردم ( مخاطبین) درباره‌ی آن است.
برند خود را در گوگل جست‌و‌جو کنید، به نظر آقای برانسون، این روش خوبی برای ارزیابی است. به کمک یک گروه متمر‌کز از دوستان نزدیکتان این موضوع را بررسی کنید و یا از یک مشاور در زمینه‌ی مرتبط بخواهید به کمک روش "تحلیل ۳۶۰ درجه"(ارزیابی از چند منبع) موضوع را روشن کند. این روش، روشی بسیار مفید و قابل اتکا و بخشی از ممیزی یک برند بحساب می آید .

 

۲. یک وبسایت برای برندتان داشته باشید یا در یکی از شبکه های اجتماعی عضوی فعال باشید .

جف بویاس، وبلاگ‌نویس، نویسنده، نظریه‌پرداز فضاهای دیجیتال و سخنران توصیه می‌کند: "حتما یک وبلاگ یا وبسایت در فضای مجازی برای خودتان داشته‌باشید. برای ارتقای " محتوای آن " تلاش کرده و به کمک این فضا با مخاطبانتان تعامل مستمر داشته باشید . حتی می‌توانید با عضویت در لینکدین، فیس بوک، توئیتر، پینترست یا اینستاگرام، با آن ها در ارتباط باشید و با استفاده از این شبکه‌های اجتماعی صدای برندتان را بلندتر به گوش مردم برسانید". حضور در شبکه های اجتماعی بقدری مهم است که حتی در آینده نچندان دور شناخت و ارزیابی مخاطبین از شما بر اساس رزومه شرکت شما نخواهد بود؛ بلکه بر اساس میزان حضور شما در این شبکه ها و فعالیت هایی است که در آن انجام می دهید . از جستجو ها ، لایک ها و موضوعاتی که دنبال می کنید .
مهم‌ترین نکته این است که نباید ایده­‌آلیست باشید! فقط از جایی شروع کنید.

یک برند خوب باید:

  • معتبر باشد.

  • منحصر‌به‌فرد و متمایز باشد.

  • طراحی به‌یاد­ماندنی و خلاقانه داشته‌ باشد.

  • هویت و شخصیت مدار باشد .

  • روی کیفیت کالا و خدمات فکر کند و ثابت قدم بمانید .

  • شعاری متفاوت خلق کند که هدف شما ، دلیل و چرایی کاری که انجام میدهید را نشان دهد.

  • داستانی  جذاب و شنیدنی و خواندنی داشته باشد.

  • محتوای مناسب مشتری و حرفه اتان تولید کنید

  • ارتباط مستمر با مشتریان برقرار کنید

  • مشتریانتان را ترغیب و مشتاق کنید.

چیزی که نباید فراموش کنید تاثیر زیاد عواملی مثل بازاریابی محتوایی (یعنی تولید محتوا مطابق با سلیقه‌ و نیاز مشتریان) است. سعی کنید محتواهایی تولید کنید که اصطلاحا همشه سبز باشند ( Evergreen Content) ؛ محتوایی بدون تاریخ مصرف، محتوایی که با گذشت زمان از کیفیت ، ارزش و اعتبار آن کاسته نشود و مدام برای خوانندگان تازه باشد. برخی از این نوع محتوا ها شامل انواع فهرست ها ، نکات طلایی(سخن بزرگان) ، بررسی وارزیابی ( مثل مقایسه خودروی ساخت ایران با کره) ، دایره المعارف ها و ویدیوها و حقایق ( مثلا چگونه وجود یک سیاه چاله اثبات می شود).

توجه داشته باشید که مقالات و رودیدهای خبری همیشه سبز تلقی نمی شوند؛ بلکه بیشترشان در گورستان موتورهای جستجو دفن می شوند .

اولین بار بیل گیتس در سال  1996 گفت : "محتوا ، پادشاه است".

۳. به خاطر بسپارید، هر کاری می‌کنید قسمتی از برند شماست!

برند شخصی شما قسمت بزرگی از همه‌ی قسمت‌های زندگی شماست. این موضوع حتی باید در لباس پوشیدن و همه‌ی فعالیت‌های مشترک با دوستان و همکارانتان خودش را نشان بدهد. برند های سازمانی هم در تمام فعالیت هایی که انجام می دهند دیده می شوند . بخاطر داشته باشید تمام فعالیت های یک سازمان قابلیت اثر گذاری بر برند شما را دارد. به این دلیل تمام نقاط  تماس با مشتری (Touch Points) باید طراحی و برنامه ریزی شود .

محتوای فضای مجازی  و وب سایت تان یکی از چیزهای دیگری است که باید آینه‌ی تمام و کمال برندتان باشد، مثلا اگر برند شخصی من حاکی از همراهی با کارآفرین‌ها است، در رویدادهای مختلف فضای مجازی هم حرف‌ها و رفتارهای من باید همان کسی را به نمایش بگذارد که ادعا می‌کنم. سازمان ها هم به محتواهایی که تولید می کنند و به آن ها می پردازند نشان می دهد چه افکار ، دغدغه ها و گرایشاتی دارند که می توانند مخاطبین مورد نظر را ترغیب و جذب و راضی نگه دارند . خلاصه اینکه اگر تلاش کنید کسی باشید که واقعا نیستید، ماه پشت ابر نمی‌ماند و بالاخره معلوم می­‌شود.

 

۴. ثابت‌قدم  و صادق باشید

به حافظه‌تان رجوع کنید و ببنید در جایگاه یک مشتری، خودتان به کدام برندها وفادارتر بوده‌اید؟ احتمالا آن­ها آنقدر قابل‌اعتماد بوده‌اند که توانسته‌اند توجه شما را جلب کنند. برای مثال زاپوس (Zappos) یک مرکز فروش آنلاین کفش و لباس است و همه آن را به خدمات‌رسانی عالی در تحویل کالا می‌شناسند و یا با شنیدن نام برند دراپ‌باکس (Dropbox)، همه لوگوی جعبه‌ی آبی رنگ مشهور را به یاد می‌آورند.

هنا فایشمن رئیس بازاریابی سایت مشهور هات اسپات معتقد است: "همه‌ی ارتباطات و تلاش‌های یک برند خوب در زمینه‌ی بازاریابی و فروش باید نماینده‌ی کامل آن برند باشند."

 

۵. تلاش نکنید همه‌ی مشتریان را راضی کنید چون نمی توانید

جاناتان‌ لانگ از شرکت بازاریابی Market Domination Media  گفت: "هیچ‌وقت نمی‌توانید همه‌ی مشتریان را راضی کنید؛ پس برای راضی کردن همه­‌ی آن­ها تلاش نکنید؛ فقط سعی کنید بهترین برند ممکن برای گروه خاصی از مشتریانت باشید" چنین چیزی حتی قابل انجام هم نیست.
هیچ‌وقت از این که خودتان باشید نهراسید؛ حتی اگر این کار نیازمند گفتن حرف‌هایی باشد که هیچ‌کسِ دیگر نگوید. همیشه به یاد داشته باشید، شما آنجا نیستید که همه را راضی کنید، هدف اصلی شما رشد برند خودتان و پیشرفت در این کار است و این موضوع مستلزم راضی‌ نگه‌ داشتن همه‌ی مشتریان نیست.

سِت گادین : برای محصولات خود مشتری پیدا نکنید، بلکه برای مشتریان خود، محصول تولید کنید.

 

۶. هر روز بهتر از دیروز و هر روز معتبرتر شوید

یادتان باشد هر کاری که شما می‌کنید باید بر اعتبار برندتان افزوده‌ شود. همه‌ی صاحبان برندهای برتر که اپل نیستند. برندهای غیرمشهورتری مثل آیکیا (IKEA) هم از آنجایی که هر روز بیشتر به چشم می‌آیند، موفق‌اند.
برای معتبر­ شدن می­‌توانید از خودتان چند سوال بپرسید:

  1. چه چیزی کمک می‌کند محصول، خدمات و شرکت شما بهتر از رقبا بهتر باشد ؟

  2. فرق تسهیلات و خدماتی که شما برای مشتری ایجاد می‌کنید با کاری که بقیه‌ی رقبا انجام می‌دهند، دقیقا چیست؟

  3. منافعی که با استفاده از برند شما نصیب مشتری می­‌شود چطور می‌­تواند او را به استفاده‌­ی بیشتر از برند شما مایل کند؟

  4. آیا چیزی که شما تولید می‌کنید دقیقا ارزش هزینه‌­ای که در ­برابرش از مشتریان می­‌گیرید را دارد؟

  5. آیا شیوه­‌ی بازاریابی شما با نوع برند­تان هماهنگ و یکپارچه است؟

  6. چگونه می توانید مشتریان بهتری داشته باشد؟

 

۷. با برندهای بسیار معتبر مرتبط باشید

رئیس اجرایی و موسس گروه بازاریابی زِن (Zen) می‌­گوید: "همان‌طور که دوستان ما نشان‌دهنده‌ی شخصیت ما هستند، برندهایی هم که با برند ما مرتبط باشند باعث قدرت و یا ضعف برند ما می‌شوند. بنابراین برندهایی را برای دوستی و همکاری انتخاب کنید که باعث می‌شوند برند شما معتبر­تر به چشم آید."

 

۸. در ایجاد آگاهی از برندتان هوشمند باشید

در نهایت اینکه می‌توانید با استفاده از تکنیک‌های خلاقانه، آگاهی مردم از برندتان را افزایش دهید. مثلا می توانید از این تکنیک‌ها استفاده کنید:

  • یک برنامه‌ی بازاریابی داشته باشید تا مشتریان فعلی، مشتریان جدید را به شما ارجاع دهند.

  • یک داستانِ قوی در مورد پیدایش و شکل گیری برندتان را طراحی کنید.

  • نام ، رنگ و لوگوی شما باید هوشمندانه و در یک فرآیند یکپارچه طراحی شده باشد تا بسهولت قابل بازشناسی باشد.

  • محتوای فری‌میوم (Freemium) ارائه دهید (فری‌میوم یک استراتژی قیمت‌گذاری و کسب درآمد است که معمولا یک کالا مانند نرم‌افزار، رسانه، بازی یا خدمات وب به صورت رایگان‌افزار ارائه می‌شود ولی برای دسترسی به امکانات جانبی مانند امکانات ویژه، خدمات بیشتر و نمایش بهترِ نرم‌افزار، از کاربر یا مصرف‌کننده پول دریافت می شود).

  • با کسب‌و‌کارهای محلی و مشهور  همکاری و پروژه‌های مشترک داشته باشید.

  • اگر مقدور است روی ماشین‌تان تبلیغ شرکت‌تان را بچسبانید.

  • مشتریان خود را با شاخص های مورد نظرتان دسته بندی ( گرید بندی)کنید.

  • شناخت نسبتا کاملی از مشتریان داشته باشید( اگر می توانید مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM)  را راه اندازی کنید.

  • هدایا و اقلام رایگان به مشتریان بدهید؛ اقلام ویژه تر را به مشتریان با گرید بالاتر اختصاص دهید.

  • ملاقات حضوری با مشتریانتان را  در طول سال برنامه ریزی نمایید .

  • در شبکه‌های اجتماعی خود مسابقه به راه بیندازید.

  • یک پادکست داشته باشید.

خوب حالا می‌توانید تا حدودی در مسیر قرار گرفتنِ خود در راه بی پایان برندسازی خوشحال باشید.

امیدوارم مطالب مورد توجه شما قرار گرفته باشد - پیروز باشید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۹ ، ۰۸:۵۷
فرهاد فروغی